سلام

باز هم از تمام دوستانی که مرا مورد لطف خود قرار دادند تشکر می کنم. امیدوارم با همراهی همه ی دوستدارانِ ترانه، «بی سرزمین تر از باد» جای بهتری برای ترانه ها و نغمه های عاشقانه باشد.

ساده دلِ عزیز در بخشی از یادداشت محبت آمیزش بر مطلب قبلی به موضوعِ مهمی اشاره کرده است. او نوشته است:«- راستی نظر تو در باره ی این که توی ترانه (راهمُ نشون میدی ) را به صورت (راهم و نشون میدی ) بنویسیم چی هست ؟ » یکی از مشکلاتِ نگارش ترانه ، که بسیاری آن را بخشی از فرهنگ و ادبیاتِ گفتاری می دانند، رسم الخط زبان فارسی است که هیچ قائده ی مشخصی برای نگارش کلامِ محاوره ندارد. بر خلاف زبانهای دیگری چون انگلیسی و آلمانی که این مشکل را با وضع قراردادهای تازه در رسم الخط حل کرده اند (به طور مثال در زبان انگلیسی همه می دانند که I want to go وقتی در زبان محاوره مخفف می شود به صورت wanna go نوشته می شود. اما در زبان فارسی نمی دانیم وقتی در محاوره رایِ مفعولی را /ro/  تلفظ می کنیم آن را باید چگونه بنویسیم : (من تورُ دیدم) یا ( من تو رو دیدم) ؟ و الی آخر! به همین دلیل رسم الخط ترانه رسم الخطی سلیقه ای شده است. من با توجه به تجربیات پیشینم و اینکه دیدم برخی از مخاطبان عام (و حتی بعضی خوانندگانِ به اصطلاح بزرگِ پاپ) در خواندن ترانه ها مشکل دارند به استفاده از اعراب گذاری روی آوردم. هر چند می پذیرم که ممکن است این اعراب گذاری در برخی سیستم های کامپیوتری ایجاد مشکل کند.

به زودی مطلب جامع تری درباره ی کاستی های رسم الخط فارسی در نگارش زبان محاوره خواهم نوشت. (گرچه آنها که باید دل نگرانِ این مسئله باشند سرگرمِ ساختن معادلهای نامانوس و ناآشنا برای کلماتِ فرنگی آشنا هستند!)

امروز هم شما را به خواندن دو ترانه دعوت می کنم. ترانه ی اول «قصه ی عاشقِ فقیر» نام دارد که آن را از مجموعه در حال چاپِ یغما گلرویی، «بی سرزمین تر از باد» انتخاب کرده ام. ترانه ی دوم هم ترانه ای کوتاه به نام «معتاد» است!

شاد و پیروز باشید.

00

قصه ی عاشق فقیر

دستای من پینه تَرَک ، دستای تو مثِ بلور !

دور و برِ تو قلقُله ، حوالی ما سوت وُ کور !

من یه جوادِ آس و پاس ، تو اما تن ناز وُ سوسول!

تو جیبِ من چن تا سوراخ ، تو جیبِ تو یه گوله پول!

تو وُ موبایل وُ تلفن ، من وُ سه چارتا دوزاری !

بندِ دلم پاره میشه تا گوشی رُ برمی داری !

(من بچه ی راه آهنم ، تو بچه ی نیاورون!

خودت بگو! من چه جوری - بگم: بیا باهام بمون ؟)

خونه ی ما اجاره یی ، یه قوطی کبریت! لونه موش!

یه گوشه گازِ پیک نیکی، یه گوشه دستشویی وُ دوش!

خونه ی تو ویلاییه، جکوزی و سونا داره

آشپزتون هر روز برات ده جور غذا بار می ذاره

غذای من دمپختکُ ، نیمرو وُ نون وُ پنیر

این جوریه حکایت قصه ی عاشقِ فقیر

(من مرد آسمون جُلُ ، تو دختر شاه پریون!

خودت بگو! من چه جوری - بگم: بیا باهام بمون؟ )

«یغما گلرویی»

 

معتاد

ما به هم معتادیم! عاشق اما هرگز!

تا لب خطِ سقوط، تا چراغِ قرمز!

ما به هم معتادیم! مثل دو هم زنجیر

نه همیشه خرسند، نه همیشه دلگیر

نه همیشه تنها، نه همیشه با هم

گاهگاهی دشمن ، گاهگاهی همدم !

ما به هم معتادیم! به شبِ همدیگَر

به نفسهای درد، به عذابِ آخر

ما به هم معتادیم! عاشق اما هرگز!

تا لب خطِ سقوط، تا چراغِ قرمز!

«ح.ع»

سلام

اول اینکه: باید از تمام دوستانی که در همین چند روز آغازین عمر این وبلاگ مرا مورد لطف خودشان قرار دادند سپاسگزاری کنم. لینک اکثر این دوستان را در وبلاگ قرار دادم تا شما هم مثلِ من از مطالب خواندنی شان استفاده کنید. امیدوارم این دوستان در آینده نیز لطفشان را از منِ تازه کار دریغ نکنند.

دوم اینکه: دکتر بهرام پرور، در وبلاگ ارزشمندِ خود، شاعرانه ها، دریچه ای تازه به بحثِ عشق گشوده است. همیشه زاویه ی دید او نسبت به این مقوله برایم جذاب و غافلگیر کننده بوده است. نوشته های زیبای او را از دست ندهید.

سوم اینکه: شین-پگاهِ عزیز در یادداشتی که بر مطلبِ پیشینم نوشته بود،پیشنهاد داده بود تا از ترانه های سیاوش قمیشی در اینجا استفاده کنم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید ترانه ی بی سرزمین تر از بادِ یغما، که آن را چند روز پیش در اینجا گذاشتم، قرار است ترانه ی اصلی ـ به قول تهیه کننده ها:سرکاستیِ- آلبومِ بعدی سیاوشِ عزیز باشد. آلبومی که اکثرِ ترانه هایش را یغما سروده است.

و آخر اینکه: امروز شما را به خواندن دو ترانه دعوت می کنم. ترانه ی اول از یکی از دوستان جوان و خوش ذوقِ من، علی احمدی است. او متولد 1353 و ساکن تهران است. مجموعه ی اول ترانه های او با نامِ «باهار خانوم» در سال 80 توسط انتشارات گلبان منتشر شد. مجموعه ی دوم ترانه های او تحت عنوانِ «حلالم کن به یک لبخند!» همزمان با نمایشگاهِ کتاب توسط انتشارات دارینوش منتشر خواهد شد. ترانه ای که از او خواهید خواند را از مجموعه ی «باهار خانوم» انتخاب کرده ام. ترانه ای به نام «نامسلمون» که با لحنی کوچه بازاری سروده شده است. گرچه ترانه های تازه ی این ترانه سرا کاملا از فضای این کار دور است و به ساحت ترانه های جدی تر نزدیک شده است، خواندن این ترانه ی کوچه بازاری خالی از لطف نیست.

ترانه ی دوم را هم به عزیزی تقدیم می کنم که خودش می داند چقدر برایم عزیز است!

مثلِ همیشه در انتظار همراهی تان هستم.

نامسلمون

می دونی،حسرتِ تو تلخه مثِ عرق سگی!

واسه ما ندیدنت خماریه، بگی نگی!

یه سفر زیارتِ چشمای تو

واسه هفت پشتِ دلم کفایته

اما باس طلب کنه چشمای تو

بی طلب دیدنِ تو سیاحته

ما که آلوده و پاسوزِ توییم

خاطرت عزیزه، دلسوزِ توییم

به خداوندیِ اون خدا قسم

تا ابد حبسِ شب و روزِ توییم

××

می دونم عاشق کشی مرامته

این روزا خوب می دونم به کامته

اما خُب چی کار کنم که دیر شده

سند منگوله دارِ قلبمون به نامته

سند عمر و جوونی با یه آرزویِ پاک

یه دلِ تقه نخوره آکِ آک!

انگاری تو بازیِ چرخ و فلک

منِ بیچاره همیشه قاقم و تو پیشترک

××

حرمتِ عشق و دل شکسته اصلا حالیته؟

حرمتِ این دلِ صاب مرده رُ نشکن حالیته؟

نامسلمون ما نظر کرده ی چشمات نبودیم؟

لایقِ زیارتِ ضریحِ دستات نبودیم؟

اگه نه این دلِ من، پس نگو نه!

اگه نه پس جلو هرکس نگو نه!

××

یه نظر نیگاهِ تو دردامونُ شفا میده

عوضش رُ یکی اینجا صد تا اون دنیا میده

چون شنیدم که می گن

آهِ چشمایِ تو زودی می گیره

یه نظر حلاله جایی نمیره!!

« علی احمدی»

 

پیامِ محرمانه!

تو نگات پرِ ستاره است! پرِ گلهای بهاره است!

واسه اینِ تو رُ دیدن یه تولدِ دوباره است!

تو صدات با من رفیقه پشتِ چشمات یه حریقه!

دلِ تو دریای آبی دلِ من تنها غریقه!

تو پری قصه هایی اما رو زمینِ مایی

تهِ این ترانه ای کاش واسه دیدنم بیایی

«روشنی! مثلِ ستاره ی شمال تو آسمون

راهمُ نشون میدی تو شهرِ بی نام ونشون

پرِ شورِ رفتنی پر از ترانه ی غرور

پرِ انگیزه واسه گذشتن از خطِ عبور!»

بودنِ تو یه ترانه س، گرمیِ یه آشیانه س

بینِ این همه خبرچین یه پیامِ محرمانه س

اسمِ تو همدم روزه، یه چراغِ شب فروزه

آسمون پولک نورُ به نگاه تو می دوزه

تو شبیهِ آسمونی، آبیِ رنگین کمونی

گرچه گاهی از تو دورم، تو همیشه مهربونی

«روشنی! مثلِ ستاره ی شمال تو آسمون

راهمُ نشون میدی تو شهرِ بی نام ونشون

پرِ شورِ رفتنی پر از ترانه ی غرور

پرِ انگیزه واسه گذشتن از خطِ عبور!»

Dedicated to you,honey
«ح.ع»