مترسک
نمایشگاه بین المللی کتاب افتتاح شده است. برخی از دوستانِ خوبِ من هم مجموعه های تازه ی ترانه هایشان را منتشر کرده اند. انتشاراتِ «دارینوش» از «علی احمدی» کتابِ «حلالم کن به یک لبخند!» را منتشر کرده است.«یغما» هم با سه کتابِ تازه در نمایشگاهِ امسال حضور دارد. «بی سرزمین تر از باد» که مجموعه ی ترانه هایِ تازه ی اوست، «یک مرد» که برگردانِ رمانِ زیبایی از «اوریانا فالاچی» است – و من ویرایشِ آن را به عهده داشته ام.- و فیلمنامه ای به نامِ «زنجیری»!


و آخر اینکه :شما را دعوت می کنم به خواندن ترانه ای به نام «مترسک». در انتظار نظراتِ شما هستم. شاد باشید! شادِ شاد!

مترسک
من پرنده ای مهاجر پرِ تردید پرِ شک
میون کوچی دوباره دل سپرده ی مترسک
به یه فانوسِ دروغی به یه خونه ی خراب
دل سپردم به یه تصویر که یه روز افتاد تو آب
دو تا چشم کهربایی رفتنُ از یادِ من بُرد
این مسافرِ غریبه گولِ اون دگمه ها را خورد
گولِ لبخندِ رو لبها،که همیشه مهربون بود!
گولِ دستی که همیشه رو به سمتِ آسمون بود!
××
کاشکی شونه ت جای امن گریه های من نبود
کاشکی دستات سرپناهِ این شکسته تن نبود.
کاش یه جوری منُ از اینجا فراری می دادی
تو گریز از این دو راهی منُ یاری می دادی
کاش تو این مزرعه ی ملخ زده، یه مترسک نبودی
میونِ دستای این آدمکا،یه عروسک نبودی
××
من پرنده ای مهاجر پرِ تردید پرِ شک
میون کوچی دوباره دل سپرده ی مترسک
«ح.ع»