«گناه اول ما افتتاح پنجره بود!
مدتها پیش وقتی مشغول یکی از وبگردی های شبانه ام بودم، در سایتGoogle نام دوستِ شاعر و ترانه سرایم «یغما گلرویی» را جستجو کردم.نتیجه ی این جستجو یافتن وبلاگی بود به نام شاعرانه ها. وبلاگی که نویسنده ی آن ،سیامک بهرام پرور، بعدها به یکی از بهترین و ارزشمندترین دوستانِ من تبدیل شد. این آشنایی مقدمه ای بود بر آشنایی بیشتر من با جامعه ی وبلاگ های ایرانی. برای من که ادبیات و به ویژه «ترانه» از مهم ترین دغدغه ها و دلمشغولی هایم به شمار می رود،ساختن وبلاگی در این زمینه آرزویی دیرینه بود. آرزویی که با کمک ها و راهنمایی های سیامکِ عزیز جامه ی عمل پوشید. تا جایی که من اطلاع دارم در میان وبلاگ های ادبی، تنها چند وبلاگ به طور پراکنده به مقوله ی ترانه می پردازند، سعی من بر این خواهد بود که به طور دائمی و تخصصی در اینجا از ترانه و آنچه به ترانه مربوط است بگویم. بی تردید در این راه از راهنمایی ها و یاری های دوستان این وبلاگ استقبال خواهم کرد. نام این وبلاگ ، «بی سرزمین تر از باد» ،برگرفته از یکی از ترانه های ترانه سرای خوبِ هم روزگارمان «یغما گلرویی» و همچنین نام مجموعه ی ترانه های تازه ی اوست که به زودی منتشر خواهد شد. از یغما به خاطر این که اجازه ی استفاده از این نام را به من داد و همچنین به خاطر تمام مهربانی هایش سپاسگزارم. ( از اواسط اردیبهشت ماه و همزمان با برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به طور کامل کتابهایی را که امسال از یغما منتشر خواهد شد در اینجا معرفی خواهم کرد). فکر می کنم که معرفی و مقدمه چینی به اندازه کافی انجام گرفته باشد. پس شما را به اولین ترانه ی ترانه خانه یِ «بی سرزمین تر از باد» دعوت می کنم، شاد و پیروز باشید:
نامه ای بدون نشانی بازم سلام عزیزِ دل ، ببین منُ یادت میاد منم همون شاعری که یه روز دلش رُ به تو داد فقط یه کم توی موهام ، موی سفید زیاد شده گوشم پر از زمزمه ی «کاشکی یه روز بیاد» شده فقط یه کم حس می کنم از اون روزا عاشق ترم ! هنوز کنار پنجره صُب تا غروب منتظرم اما دلم شور می زنه ، مث یه برگ میونِ باد آخه همه بِهِم میگن اون دیگه هیچوقت نمیاد میگن که عشق و عاشقی این روزا از مد افتاده به فکر آب و نون باشین ، به فکر یک کار ساده ! به قول اون عروسکِ نازک دل و خوش آب و رنگ همون که شیش ماه ایرونه ، شیش ماه دیگه توی فرنگ : « عشقای پشت پنجره ، مال زمان قجره! دنیا دیگه عوض شده ، ای مِیل من یادت نره! واسه قرار بعدیمون برات یه آف لاین میذارم اونور خواب آدما تو سایت شب منتظرم کاری اگه داشتی با من بگیر اینم موبایلمه ! اینم «هاپو» سگ منه ، عشقمه! جون و دلمه ! » یکی دیگه می گفت که « بخت ، مث شهابه این روزا به فکر نون باش که دیگه خربزه آبه این روزا ! » … اما ترانه سازِ تو هنوز مث اون قدیماس اونور قاب پنجره منتظر صدای پاس عطر عجیب روسریت هنوز براش مقدسه بال پریدن نداره! زندونیِ این قفسه ! « ح.ع » |